از اصول مهم که مذاکره کننده های حرفه ای رعایت می کنند، متغیریابی در مذاکره است. می توان اینگونه گفت که مذاکره ای که متغیرهای مختلف آن شناسایی نشده باشد نمی تواند مذاکره موفقی باشد. با مثال های زیر متغیریابی در مذاکره را بیشتر توضیح می دهم:
تصور کنید می خواهید یک خودرو را معامله کنید، چه موضوعاتی را در این مذاکره، مورد بحث قرار می دهید؟ سال خودرو، میزان کارکرد، تخفیف بیمه نامه، خط و رنگ داشتن یا نداشتن خودرو، مصرف بنزین، شرایط پرداخت و …
اگر بخواهید وارد مذاکره استخدام شوید، احتمالا این موارد را مورد بحث قرار می دهید: ساعت کاری، میزان حقوق، میزان رقم اضافه کاری، سرویس، مزایای شغلی، مرخصی، آموزش ها و …
هر کدام از این مواردی که در مثال های بالا اشاره شد، نمونه ای از متغیرهای مختلف در مذاکره است. بعبارتی مذاکره ما با دیگران شامل گفتگوی ما در خصوص تعداد مختلفی از متغیرهاست.
مذاکره کننده حرفه ای پیش از آنکه وارد جلسه مذاکره بشود، لیستی از این متغیرها را تهیه می کند و می داند که در خصوص هر کدام چه باید بگوید و چه خط قرمز هایی دارد.
مذاکره کننده حرفه ای از این متغیرهای مذاکره برای چانه زنی هم استفاده می کند و می داند چه متغیری را فدای چه متغیر دیگری بکند.
اگر می خواهید خودتان را برای یک مذاکره کامل وحرفه ای آماده کنید حتما از قبل برنامه ریزی کنید و متغیریابی در مذاکره را هم در زمره اقدام های اصلی خودتان قرار بدهید.
این متغیرها می تواند به شما کمک کند تا بسته های پیشنهادی مذاکره خودتان را هم آماده کنید.
یک پاسخ به «در فروش با بهانه های مشتری چه کنیم؟ (بخش۲)»
فرمودید جهت احترام به مقام بالاتر اول شخص مفرد که نویسنده نامه است را به صورت سوم شخص مفرد بیاوریم. علت این بیهودگی چیست؟ در نامههای اداری قضایی و حقوقی اینگونه احترامات بیجا خود موجب کژتابیهای طاقتفرسا خواهد شد. مثلا من یک درخواست از قاضی پرونده دارم که باید حتما توسط خودم ارائه شود. کدام جمله میتواند این مهم را عملی کند؟
«بدینوسیله تقاضا دارم نسبت به صدور برگ اجرائیه دستور فرمایید»
«بدینوسیله تقاضا دارد نسبت به صدور برگ اجرائیه دستور فرمایند» (دقیقا چه کسی تقاضا دارد؟ چه کسانی دستور فرمایند؟)
گویی امیرکبیری دیگر باید تا بساط این القاب و عناوین و احترامات زائد را از دیوانسالاری خسته این مملکت جمع کند.