وبسایت مجتبی شیخ علی

مجتبی شیخ علی | آموزش مذاکره و مدیریت

دانستن بهتر است...

درباره من

مجتبی شیخ علی

من مجتبی شیخ علی هستم.

شغل من مشاوره و تدریس هست و تلاش می کنم به افرادی که دوست دارند، زندگی و کسب و کار بهتری داشته باشند، کمک کنم مسیر موفقیت را سریع تر طی کنند.

تخصص اصلی من حوزه ارتباطات، مذاکره و مدیریت کسب و کار است و تاکنون به بیش از ۱۰۰ سازمان خدمات خودم را ارائه کردم.

 

معرفی اجمالی:

کودکی

من با افتخار، روستازاده هستم. متولد روستایی بنام شادگان، یکی از روستاهای شهر زیبای گلپایگان. (اگه گلپایگان نرفتید، حتماً برید و کباب های اونجا را امتحان کنید.) (مستند روستای شادگان که خودم و دوستانم درست کردیم را از اینجـــــــا و مستندی که برنامه نقشه گنج تهیه کرده را از اینجــــا می تونید ببینید.)

البته ۶ ماه ببشتر اونجا نبودیم و بعدش پدرم که معلم بود، به روستایی به نام راهجرد رفت و ۵ سالی اونجا بودیم.

دوران کودکی و نوجوانی هم با شروع تابستان و تمام شدن مدرسه ها، به روستای پدربزرگ می رفتم و اونجا در کارهای کشاورزی کمک پدربزرگ بودم.(کنار همه سختی های کارهایی که باید کمک پدربزرگم برای کشاورزی انجام میدادم، روزهای لذت بخشی بود.)

من متولد ۲۲ فروردین ۱۳۶۴ هستم

 

دانشگاه

سال ۸۳ رشته مهندسی صنایع قبول شدم، حدود ۲ سال، در حین درس، شغل فروشندگی را هم داشتم. (اون موقع اطلاعی از اصول فروشندگی نداشتم اما تعریف از خود نباشه، فروشم خوب بود.)

یکسال قبل از اینکه درسم تموم بشه، کار فروشندگی را رها کردم و بهمراه دوستم، بعنوان کارآموز میرفتم یه شرکت تولید کننده مواد اولیه پلاستیک (تولید کننده گرانول)

شرکت بزرگی نبود و مالک شرکت هم خودش مهندس صنایع بود، خیلی هوای من و دوستم را داشت و کلی به ما کمک کرد و تاکید داشت براش یه روند و چارچوب برنامه ریزی تولید طراحی کنیم.

این کار را انجام دادم و همین موضوع هم شد موضوع پایان نامه.

من ادامه تحصیل ندادم چون معتقد بودم خیلی نمی تونه روی روند کاری و پیشرفت تاثیر بذاره و از طرفی هم فرصت درس خوندن نداشتم، اما گویی داشتن مدرک تحصیلی برای خیلی از شرکت ها و افراد موضوع مهمیه، به همین خاطر بعد از ۱۳ سال، دوباره کنکور شرکت کردم و الان (سال ۱۴۰۰) هم در مقطع ارشد، مدیریت بازرگانی، گرایش بازاریابی میخونم.

شروع رسمی کارحرفه ای

ماه آخر ترم آخر (اواخر سال ۸۷)، بعنوان کارشناس برنامه ریزی و تولید در یک کارخانه تولید ماشین لباسشویی مشغول شدم، یکماه بیشتر اونجا نموندم. یادم هست روزهای اول استرس خیلی زیادی داشتم و می ترسم، چون هیچی نمی دونستم و تا حالا اینطوری کار نکرده بودم، البته معمولاً هر فردی روزای اول کاریش همینطوری هست.

موضوعی که به استرسم اضافه می کرد، رفتار مدیر کارخانه بود که از من خوشش نمی اومد. البته این چالش فقط چند روز طول کشید، چون خیلی زود باهم رفیق شدیم (از سر خیابون تا کارخونه، یه ۱۰ دقیقه ای پیاده روی داشت، روزهای اول، وقتی با ماشین از کنارم رد میشد، بهم نگاه هم نمی کرد، اما بعد از یک هفته، باهم برمی گشتیم )

البته ماندگاری من توی این کارخانه فقط یکماه بود، چرا که توی یه کارگاه تولید قطعات خودرو کار پیدا کردم که خیلی بهتر بود. جالب اینکه موقعی که بفکر ترک کارخونه بودم، خود مدیرداخلی کلی من را راهنمایی کرد و بهم توصیه هایی کرد که اون زمان خیلی برام کاربردی بود.

 اون موقع درس و دانشگاه هم تموم شده بود و تا قبل از شروع سربازی، می تونستم بصورت تمام وقت سر کار باشم و این شرکت جدید جای رشد و پیشرفت برام داشت.

توی این شرکت جدید تولید قطعات خودرو، یه جورایی هم مدیرتولید بودم و هم نماینده مدیریت در اجرای استانداردهای ایزو برای خودروساز.

اولین دستاورد دوست داشتنی

زمانی که بعنوان نماینده مدیریت در تولیدی قطعات خودرو مشغول شدم، یادم هست در همون ۲ ماه اول، چند نفر از کارکنان اونجا که اصلاً کار نمیکردن را اخراج کردم، با تعداد کارگر کمتر، میزان تولید را بیشتر از ۲ برابر کردیم. قطعه ای که روزانه نهایتاً ۲۳۰۰ عدد تولید میشد، به مرز ۵۰۰۰ عدد رسیده بود و در کنار این اتفاق، مشتری ناراضی (اسمش فکر کنم اقای شیرسوار بود) که هر روز تماس میگرفت بخاطر تاخیر در ارسال بار، هرچی که دوست داشت، به من و مدیر شرکت می گفت، تبدیل به مشتری راضی شد و گهگاهی زنگ می زد که حالم را بپرسه.

نکته جالب اینجا بود که زمانی که وارد کارخانه شدم، بعد از دو هفته ارزیابی و انجام زمانسنجی تولید، متوجه شدم که شرکت توان تولید ۵۰۰۰ قطعه را داره و وقتی این موضوع را بیان کردم، همه می گفتن نمیشه، سرپرست تولید با پوزخند بهم میگفت تو کم تجربه ای و نمی فهمی، این تولیدی که تو میگی نشدنیه. ( چند بار برای اینکه بهشون ثابت کنم، خودم پای دستگاه میرفتم، اپراتوری می کردم و خروجی کار من خیلی بیشتر از اونها بود)

همین موضوع را چند سال پیش هم در یکی از شرکت هایی که مشاور بودم بیان کردم، بهشون گفتم ارزیابی من میگه شما می تونید سه برابر درآمد فعلی، فروش داشته باشید، مدیرشون می خندید و می گفت، این نشدنیه. یکسال مشاورشون بودم، بعد از یکسال، درامد حدود ۲ برابر شده بود و مدیر روبروی من نشسته بود و توی جلسه میگفت، این درآمد هم باید دوبرابر بشه.

برگردم به ادامه موضوع. توی این شرکت، همون چند ماه اول چندین بار ممیزی و بازرسی استانداردهای ایزو از طرف سازه گستر سایپا، مهرکام پارس (یکی از شرکت های بزرگ وابسته به ایران خودرو که قسمت زیادی از قطعات ماشین مثل صندلی، داشبورد و … را تولید میکنه) ، URSانگستان و رویال سرت شدم که در خیلی از این ممیزی ها موفق بودیم. (توی خیلی هاش هم بخاطر کم بود تجربه حسابی اذیت شدم.)

استاندارد مدیریتی که شرکت های قطعه ساز خودرو باید دریافت می کردند، اون زمان ISO TS 16949  بود، یکی از سخت ترین استانداردهای سیستم مدیریتی که الان اسم این استاندارد تبدیل شده به IATF16949 و خیلی سخت تر هم شده.

مجتبی شیخ علی

عکس بالا مربوط به یکی از جلساتی هست که پیش از بازرسی ها داشتیم، من اون گوشه سرم به کاره، آقایی که به دوربین نگاه می کنه، مشاور سازمان بود و فرد روبرو هم مدیرعاملمون بود.

در همین حین بعنوان بازرس کیفی سایپا پذیرفته شدم اما بخاطر اینکه اون مبلغی که قرار بود بهم بدن را ندادن و حقوقش خیلی کم شد رهاش کردم. (پول دوستی بودم من)

راه اندازی شرکت و اولین پروژه

بخاطر کار زیاد در حوزه سیستم های مدیریتی توی شرکت، تصمیم گرفتم وارد عرصه مشاوره سیستم ها بشم. اواسط سال ۸۸ با دوستم یه شرکت ثبت کردیم ( شرکت مهندسی پارس جم) وهمون موقع اولین پروژه استقرار سیستم مدیریت کیفیت را هم گرفتیم.

یک شرکت صادرات مواد غذایی بود که محصولات لبنی را به کارخانه های ایرانی سفارش میداد تا با برند خودش تولید کنند و اونها را صادر میکرد به عراق.

 یادم هست فشار روانی که در اوایل اجراش بهم وارد شد خیلی زیاد بود. این شرکت میخواست استاندارد سسیستم مدیریت کیفیت را پیاده سازی کنه و بتونه سیستم سازی را اجرا کنه تا کارها روی یک نظم مشخص پیش بره. متاسفانه این پروژه شکست خورد و نتونستم کار را تمام کنم، البته شرکت هم در این ناتمام ماندن سهیم بود اما همه اینها به خاطر کم تجربگی من بود.

 اواخر همون سال (سال ۸۸)، پروژه دومم را هم قرارداد بستم و خیلی زود اون را اجراش کردم و موفقیت آمیز تمام شد. توی این پروژه هم روی مباحث مشتری مداری و نیازهای مشتریان یک شرکت تولیدی و فروش مواد غذایی کار کردم و هم استاندارد سیستم مدیریت را اونجا اجرا کردم. (البته در استانداردهای سیستم مدیریت، تاکید خیلی شدید بر روی مشتری است و الزامات خاص خودشان در حوزه ارتباط با مشتری را هم دارند.)

سربازی

انتهای سال ۸۸ (دی ماه) مصادف شد با واقعه تلخ سربازی. من افتادم نیروی زمینی ارتش و از بخت خوب من، ۵ ماه دوران آموزشی طول کشید. ( ۲ ماه آموزش معمولی بود که تهران بودم، این ۲ ماه خوب، صبح تا ظهر آموزش های نظامی داشتیم و بعدازظهر یا استراحت بود یا نگهبانی.

مجتبی شیخ علی

دوران اموزشی،یه زرنگی کوچولو کردم. من خطم یکمی خوبه و می تونم با ماژیک هم خوب بنویسم. به همین خاطر بعنوان خطاط یگان انتخاب شدم، بعد از اون، یسری برگه های بزرگ بهم دادند که باید با ماژیک یسری مطالب را می نوشتم، وقتی یه دونه آزمایشی نوشتم، از فرمانده یگان تا فرمانده گروهان، همه تاییدش کردند و از فرداش، من از آموزش نظامی معاف شدم و توی نمازخونه یگان، مشغول نوشتن می شدم.

مذاکره در پادگان

توی پادگان به هر یگانی، چندتا دونه ماژیک بیشتر نمی دادن، فرماندم بهم گفت برو واحد اداری پیش سرهنگ، ببین می تونی ازش ۲ ماژیک بیشتر بگیری. منم رفتم، یه نمونه از برگه هایی که نوشته بودم را بهش نشون دادم و گفتم اگه میخاهید اینها خوب پیش بره، نیاز به ماژیک بیشتر دارم. بعد با بیش از ۱۰ ماژیک با رنگهای مختلف برگشتم یگان. فرماندمون کلی ذوق کرده بود

آخر آموزشی یه لیست از یسری رشته تحصیلی دادند و گفتند این رشته ها نمی تونن کاری برای ارتش بکنند، پس باید برن ۲ ماه دیگه آموزش تخصصی ببینن که اسمش دوره کد بود. به ما توی دوره کد اصول انبارداری را یاد میدادند، اصولی که خودم خیلی بیشتر از مدرس های اونجا بلد بود. اما چه میشد کرد، به سربازی، اجباری هم میگن و ما هم مجبور بودیم، توی دوره کد، صبح تا ظهر سر کلاس بودیم، بعدازظهر هم یک روز در میان تا فردا صبحش نگهبانی میدایم. تا این دوره تموم بشه و تقسیم بشیم برای ادامه خدمت، یکماه دیگه طول کشید و روی هم آموزشی برای من ۵ ماه زمان برد.

خدمت سربازی من اسفند ۸۹ تمام شد .

شروع دوران مشاوره

بهار ۸۹ دوباره به بازار کار برگشتم و بعنوان مشاور سیستم های مدیریتی با چند شرکت شروع به کار کردم، صبح ها میرفتم پادگان و بعدازظهرها کار مشاوره استقرار سیستم های مدیریتی و ایزو را انجام میدادم.

اون زمان یکی از رویاهای من تدریس کردن بود، فکر میکردم تدریس کردن یکی از سخت ترین و دست نیافتنی ترین کارهای دنیاست.

در حین مشاوره هایی که میدادم، با اصول بروز مدیریت بیشتر آشنا شدم، صنایع مختلف را دیدم و تجربه کردم، با افراد و مدیران موفق آشنا شدم و از اونها درس های زیادی گرفتم و در این میان به حوزه مشتری مداری فوق العاده علاقه مند شدم، اون زمان استاندارد ایزو ۱۰۰۰۲ که مرتبط با رسیدگی به شکایات مشتریان بود را در برخی از سازمانها اجرا کردم،

 استاندارد فوق العاده ای برای مدیریت شکایات مشتریان هست. از اون زمان در این زمینه خودم را توسعه دادم و حتی مشاور چندین شرکت بزرگ در این زمینه شدم.

مجتبی شیخ علی

تولد ایران آکادمی

سال ۹۱ ایده راه اندازی وب سایت آموزش مجازی به ذهنم خورد، گشت و گذار مفصلی توی اینترنت کردم و فهمیدم این کسب وکار موفقی میتونه باشه.

یادمه قبلش هم تصمیم داشتیم یه نرم افزار تحت وب بسازیم و حتی این ایده ما توسط مرکز رشد پذیرفته شد و تا یه قسمتهایی هم جلو رفتیم اما خب، هر وقت جلوی ضرر را بگیریم منفعته. وقتی فهمیدم نمیتونم در این زمینه موفق باشم اون کار را کنار گذاشتم.

آموزش مجازی را با سایت ایران آکادمی شروع کردیم، یادم هست که چند ماهی درگیر انتخاب اسم بودم و ماحصل همه این فکرها شد ایران آکادمی.

ایران آکادمی

ایران آکادمی را با آموزش های ایزو شروع کردیم و اون موقع استقبال از این آموزشها خوب بود، ما توانسته بودیم آموزش مجازی این استانداردها را که معمولا همه جا برگزار نمیشد را بصورت مجازی آماده بکنیم و هر فردی از هرکجا میتونست این آموزشها را ببینه.

یادمه در شروع راه اندازی سایت کلی پشت سرمون حرف میزدن، یکی میگفت اینها کلاه بردارن، مگه میشه این آموزش ها را مجازی کرد؟ یکی دیگه توی یکی از انجمن ها، نوشته بود: اینها را باید به پلیس فتا معرفی کنیم.

ایران آکادمی

با همه این دردسرها سایت کارش را شروع کرد و خوشبختانه الان در زمینه آموزش های مجازی در حوزه مدیریت و کسب و کار یکی از سایت های شناخته شده هستیم و علاوه بر علاقه مندان به آموزش خیلی از شرکت های بزرگ هم آموزش کارکنان خودشون را به ایران آکادمی واگذار میکنند.

چرا سایت شخصی؟

همیشه دوست داشتم فردی موثر در جامعه باشم و علاوه براون کار برای دیگران را هم دوست نداشتم. با مشاوره و استقرار سیستم های مدیریتی شروع کردم و با حضور در شرکت های مختلف، چه بعنوان مدرس و چه بعنوان مشاور، به مرور فهمیدم، موضوعی که پراهمیت تر از مباحث سیستمی و مدیریتی است، قدرت ارتباطات است. اینکه چقدر انسان ها و ویژه تر مدیران کسب وکارها میتوانند ارتباط مناسب برقرار کنند و چقدر میتوانند مذاکره کنند.

مجتبی شیخ علی

چقدر مدیران و کارشناسان ما، مذاکره کننده گان حرفه ای هستند و چقدر با اصول مذاکره و ارتباطات آشنا هستند. زمانی که صحبت از  میکنم، نگاهی وسیعی به ابعاد مختلف سازمان، از ارتباط و مذاکره با کارکنان و سهام داران گرفته تا ارتباط و مذاکره با مشتری ها و یا اینکه چطور با استفاده از ابزارهای بازاریابی می توانیم ارتباط موثر با مشتری ها داشته باشیم.

با تجربه ای که در حوزه های مدیریتی و مشاوره در سازمانهای مختلف داشتم و مذاکره های زیادی که با مدیران مختلف داشتم و مهمتر از آن درسهایی که از مدیران حرفه ای کسب و کارها و آموخته هایی که از اساتید خوبم و مرور کتاب های اساتید برتر دنیا بدست آوردم، شروع به آموزش و مشاوره سازمان ها در حوزه ارتباطات، مذاکره و کسب و کار کردم، آموزشهایی که خوشحال هستم، به افراد زیادی ارائه شد و در این میان، بودند دوستانی که به گفته خودشان این آموزشها توانست ایده، الگو و جرقه ای را برای انها ایجاد کند که بهتر از دیگران باشند.

مجتبی شیخ علی

از سال ۹۴ به فکر راه اندازی سایتی افتادم که در کنار گپ و گفت های صمیمی تر، بتوانم این آموزش ها را در حوزه های ارتباطات، مذاکره و مدیریت کسب و کار، بصورت مجازی و متمرکز بر روی یک سایت (بجز ایران آکادمی) ارائه کنم،

سایت Sheikhali.ir متولد شد و قرار است اینجا بیشتر در خصوص ارتباط و مذاکره صحبت کنیم، در خصوص اهمیت آن در توسعه فردی و توسعه کسب و کار صحبت کنیم، محوریت مباحث بر روی کسب و کارها خواهد بود اما گهگاهی نگاهی هم به توسعه فردی در زمینه های مرتبط خواهیم داشت، چرا که تا زمانی که مدیری نتواند خودش را توسعه بدهد، نمی تواند برای کسب و کارش به فکر توسعه باشد.

به قول جیم ران زمانی موفقیت ما به حد عالی میرسد که در زمینه توسعه فردی هم به حد اعلا رسیده باشیم

زمانیکه مشغول خواندن کتاب آیین دوست یابی دیل کارنگی بودم، در مقدمه خواندم که علت موفقیت افراد موثر و ثروتمند جامعه، ۸۵% قدرت ارتباطات و تنها ۱۵% دانش تخصصی آنهاست.

در این سایت هم میخواهیم بر روی قدرت ارتباطات بیشتر کار کنیم و در کنارش به مسائلی که می تواند در رشد کسب و کارها موثر باشد بپردازیم.

 

مشاوره هایی که داشتم

از سال ۸۸ تا ۹۲ به شرکت های زیادی مشاوره دادم. توی این ۴ سال با خیلی از شرکت ها کار کردم، البته بعد از سال ۹۲ هم همچنان در حوزه کسب و کار مشاوره میدهم اما رویکرد اصلی من سمت آموزش است.

مجتبی شیخ علی

برخی از شرکت هایی که با آنها همکاری داشته ام:

تدریس

از سال ۹۲ بیشتر مشغول تدریس شدم و در این سالها، با شرکت های مختلفی بعنوان مدرس همکاری کردم.توی این سالها با خیلی از شرکتها و سازمان ها کار کردم که حتی اسم خیلی ها را فراموش کردم. بعد از کرونا هم آموزش های آنلاین و وبینارهای مختلفی برگزار کردم، به حدی که گاهاً در روز ۲ یا ۳ کلاس آنلاین داشتم.

در ادامه لیستی از برخی از این شرکت ها را براتون میذارم

تصاویر زیر چندتا از شرکت های بزرگی هستند که دوره های مختلفی در خدمتشون بود.

مجتبی شیخ علی

در این بین برای برخی از شرکت ها هم محتوای مجازی و حتی اختصاصی تولید کردم، چندتا ازاین موسسه ها که از طریق محتوا آموزشی همکاری داشتیم را هم اینحا لیست می کنم

مجتبی شیخ علی

رزومه کامل من را می توانید از اینجــــــــــــــــا دانلود نمایید.

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مجتبی شیخ علی است | 1394 طراحی و اجرا : آژانس تبلیغاتی هور

رفتن به بالای صفحه