کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم، نوشته تینا سیلیگ کتابی است که با محوریت کارآفرینی نوشته شده است و در آن بیشتر به داستان نوآوری و خلاقیت شرکتها و افراد موفق پرداخته شده است.
این کتاب را به تازگی خواندم و موضوعاتش می تواند برای خوانندگان کتاب جالب باشد. در جایی خواندم خانم سیلیگ این کتاب را به مناسبت ۲۰ سالگی فرزندش “جاش” که در کتاب هم چندباری اسمش آمده است نوشته است تا بتواند راهنمایی با فرزندش و دیگر جوانان باشد.
یکی از معروف ترین داستان ها، تمرین کلاس کارآفرینی خانم سیلیگ است که از دانشجویانش می خواهد با ۵ دلار سرمایه اولیه ای که در اختیار آنها می گذارد، تنها در مدت ۲ ساعت، سودی را بدست آورند.
برخی از دانشجویان خلاق، ۵ دلار را سدی مقابل خودشان دیدند و اصلاً به آن فکر نکردند وبه دنبال یافتن ایده هایی برای کسب سود، بدون سرمایه گشتند. آنها نیازها را شناسایی کردند، نیازهایی که مردم در مقابل برطرف شدن آن، حاضر به پرداخت پول هستند.
دسته ای از دانشجویان پس از بررسی دریافتند یک مشکل و نیاز وجود دارد، آنهم خستگی انتظار کشیدن مردم در صف های طولانی رستوران ها در روز های تعطیل است.
آنها در صف می ایستادند و زمانی که به ابتدای صف می رسیدند، نوبت خود را می فروختند. پس اندکی بررسی دریافتند دخترهای گروه در فروش نوبت ها قوی تر و کارآمدترند، به همین خاطر پسرها در صف می ایستادند و دخترها به بازاریابی مشغول میشدند، این گروه ۶۰۰ دلار در زمان مقرر شده سود کسب کرد.
در کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم از این دست مثالها بسیار وجود دارد. نویسنده کتاب، تینا سیلیگ تمام توانش این است که به خواننده کتاب بفهماند، برای موفقیت و رسیدن به هدف، باید افکار منسوخ شده و قدیمی را کنار بگذارد.
“عذر و بهانه دستاویزی پوچ و میان تهی است، بهانه می آوریم تا ضعف و انفعال خویش را لاپوشانی کنیم. این استادلال در تمام جنبه های زندگی مان درست است. هیچ بهانه ای برای تاخیردر قرار ملاقات، تحویل ندادن تکالیف به استاد، مردود شدن در آزمون و وقت نگذاشتن برای خانواده پذیرفتنی نیست. می توانید با ذکر عبارتهایی نظیر: خیلی کارداشتم، یا مریض بودم بهانه ای را سرهم کنید که از دید جامعه قابل قبول است، اما اگر می خواهید پرتوان در جهت تحقق اهداف گام بردارید و زندگی پر جنب و جوشی داشته باشید نخست باید بر تمام بهانه هایی که تاکنون سستی و انفعال تان را با آن توجیه کرده اید، خط بطلان بکشید.”
تینا سیلیگ در کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم هدفش به چالش کشیدن پیش فرض های ذهنی است و می خواهد با دیدی نو و نگاهی تازه به دنیا بنگریم تا فرصت های ناب را شناسایی کنیم
بنظرم این کتاب برای دانشجویان تمام رشته های درسی، مدیران و کارآفرینان وصاحبان مشاغل می تواند مفید باشد و می توانند به واسطه مثالهای کتاب، به ایده های جدیدو کاربردی دست یابند.
نمره من به این کتاب از ۱۰۰ عدد ۷۳ می باشد
(از این پس سعی می کنم به کتاب هایی که در سایت معرفی می کنم نمره خواهم داد، این نمره ها کاملاً براساس سلیقه فردی است و ملاک و معیاری ندارد، اما شاید بتواند در اولویت بندی دوستان برای خواندن کتاب ها موثر باشد)
پیشنهاد می کنم از این لینک (اینجـــــا کلیک نمایید) یکی از ویدئوهای مرتبط با کلاس های خانم سیلیگ را مشاهده کنید(این کلاس در یکی از فصلهای کتاب نیز اورده شده است)
این کتاب انتشارات هامون و در ۲۲۸ صفحه چاپ شده است، مترجم کتاب آقای محمدرضا آل یاسین می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید