وبسایت مجتبی شیخ علی

مجتبی شیخ علی | آموزش مذاکره و مدیریت

دانستن بهتر است...

نگرش سیستمی و داستان گنجشک ها

نگرش سیستمی و داستان گنجشک ها

نگرش سیستمی یکی از ممترین ارکان مدیریت است. اگر نگرش سیستمی و افق دید نباشد، ممکن فاجعه به بار بیاید همانطور که در چین این اتفاق افتاد. در این مطلب هم داستان قتل عام گنجشک های چینی را مرور می کنیم و هم نکاتی در خصوص نگرش سیستمی برایتان خواهم گفت.

وقتی صحبت از نگرش سیستمی می شود، یکی از بهترین داستان های واقعی تاریخ، داستان قتل عام گنجشک های چینی است. در سال ۱۹۵۸، مائو رهبر انقلاب چین،طی گزارش هایی که بدستش رسیده بود، در صدد مبارزه با گنجشک ها در آمد. به او گزارش داده بودند که گنجشک ها بخش زیادی از محصولات کشاورزی را می خورند و می توانند تهدیدی برای جامعه باشند.

مائو از عموم مردم چین برای از بین بردن گنجشک ها کمک خواست. او فرمان قتل عام گنجشک ها را صادر کرد و از عموم مردم خواست که این کار را به عنوان یک حرکت انقلابی انجام دهند.

معلمان در مدارس، دانش آموزان را به کشتن گنجشک ها ترغیب می کردند و آنها را عامل اصلی نابودی و کمبود مواد غذایی معرفی می کردند.

هر دانش آموزی وظیفه داشت هرروز تعدادی گنجشک را با تیروکمان شکار کند، لانه های آنها را خراب کرده و تخم هایی که از آنها می بیند را نابود کند.

سربازان در کل کشور با صدای شیپور و تپل دسته های گنجشک ها را دنبال می کردند و مانع نشستن آن ها می شدند و گنجشک ها از فرط خستگی، بخاطر پرواز طولانی، سقوط می کردند و تلف می شدند.

تحویل دادن گنجشک ها جایزه و تشویق داشت و دانش آموزان نیز گنجشک ها را تحویل ماموران حکومتی می دادند و جایزه می گرفتند.

اما مسئله به این جا ختم نشد و ماجرا آنطوری که مائو انتظار داشت، پیش نرفت. چرا که ناگهان سروکله ملخ ها در مزارع پیدا شد و مشغول نابود کردن مزارع شدند.

اینجا بود که دولت تازه متوجه شده بود، غذای اصلی گنجشک ها، ملخ ها هستند و آنها در کنار غلات، ملخ ها را هم شکار می کردند و جلوی تکثیر و زیاد شدن ملخ ها و نابودی زمین های کشاورزی را می گرفتند و عملاً کشتن گنجشک ها دستکاری در اکوسیستم طبیعت بوده و نظم طبیعت را بهم ریخته است.

سریعاً دستور داده شد که دیگر گنجشک ها کشته نشوند، اما متاسفانه دیگر دیر شده و بود و تقریباً دیگر گنجشکی باقی نمانده بود.

این موضوع باعث ایجاد قحطی شدید در چین شد و بدنبال آن ۴۵ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.

پس از این ماجرا، چین تا چندین سال از شوروی گنجشک واردات می کرد.

نتیجه گیری

این داستان را برای این بیان کردم تا اهمیت موضوع نگرش سیستمی و همچنین داشتن افق دید در مدیریت را روشن کنم.

نگرش سیستمی یکی از موضوعات مهم مدیریتی است که خیلی اوقات مدیران ایرانی، به آن توجه خاصی نمی کنند. در کنار این تفکر سیستمی، موضوعی بیان می شود با عنوان افق زمانی، اینکه یک تصمیم گیری در طول زمان چه تاثیری می تواند بر سیستم بگذارد.

برای مدیران، بخصوص مدیران کشوری و سیاستمداران، نگاه سیستمی و داشتن افق دید از مهمترین اولویت هایی است که آنها باید رعایت کنند.

زمانی که مدیری قصد دارد تصمیمی بگیرید، باید عواقب تصمیم خودش را در سالهای آینده ببینید. هرچه افق دید مدیر بیشتر باشد، مدت زمانی را که در تصمیم گیری خود می بیند، بیشترخواهد بود. مدیرانی که از مدیریت و نگرش سیستمی تهی هستند، معمولا افق دید کوتاهی دارند و حتی تا روز بعد خودشان را هم نمی بینند.

توصیه اول

در زمان تصمیم گیری تلاش کنید، عواقب این تصمیم را در یک ماه ، ۶ ماه، یک سال، ۵ سال، ۱۰ سال و ۱۰۰ سال آینده ببینید. برای اینکار حتما از مشاوران و افراد دارای صلاحیت کمک بگیرید.

توصیه دوم

در برخورد با مشکلات هم نگرش و افق دید داشته باشید، خیلی اوقات مدیران تمام علت مشکلات را در عوامل انسانی جستجو می کنند، در حالی که اگر با نگرش و دید سیستمی با مشکلات برخورد شود، عامل انسانی در ردیف های آخر قرار می گیرد.

این مطلب را بخوانید: درسهایی از برند زاپوس

توصیه سوم

تصمیم های لحظه ای و بدون فکر، دشمن نگرش سیستمی است. زمانی که مدیری تصمیمی یکباره می گیرد که غالباً بدون فکر است، عواقب آن را نمی بیند و این موضوع در بسیاری از مواقع تبدیل به فاجعه می شود.

توصیه چهارم

اگر مدیر هستید، حتماً در اقدام ها و تصمیم ها کمی تامل کنید و از مشورت افراد با صلاحیت استفاده کنید. داشتن یک تیم مشاور و همراهی کننده در امر تصمیم گیری می تواند مسیر تصمیم ها را هموار کند. در این زمینه حتماً از افرای که واقعاً صاحب فکر و اندیشه هستند بهره بگیرید نه افراد ناآگاهی که صرفاً  حرف می زنند. در ضمن برخی از مدیران افرادی لجباز  و یکدنده هستند و همین موضوع سبب ایجاد مشکلات عدیده در آینده سازمان می شود.

توصیه پنجم

اگر مذاکره کننده هستید، باید به افق زمانی و نگرش سیستمی توجه داشته باشید، مذاکره کننده ها معمولاً در جلسات مذاکره تصمیم می گیرند، امتیاز می دهند و امتیاز می گیرند، قرارداد امضا می کنند و … در این میان در هرکدام از این اقدام ها باید توجه به تفکر سیستمی و اصل افق زمانی را مد نظر قرار بدهند، چرا که یک تصمیم اشتباه و یک قرارداد اشتباه می تواند به شدت برای آنها دردسر ساز شود.

سعی می کنیم در مطالب بعدی مثال های دیگری در خصوص تفکر سیستمی و همچنین افق زمانی، برای شما آماده کنم

دوره رایگان مذاکره شیخ علی

امتیاز ۵ از ۲ رای

پیشنهاد میکنم این مطالب رو هم بخونید!

13 دیدگاه دربارهٔ «نقدی بر کتاب پدر پولدار پدر بی پول اثر رابرت کیوساکی»

سعید نصیری گفت:

عرض سلام خدمت جناب شیخ علی این کتاب و من خواندم بعضی چیزها رو درست میگه اینکه مردم پولی که بدست میارن سریع خرج میکنن و خودشونو میندازن تو قرض به جای اینکه با پول سرمایه گذاری کنن بعد با سود سرمایه گذاری چیزی بخرن. جدیدا قرار کارتهای اعتباری که تواین کتاب ذکر کرده در کشور ما هم رواج پیدا کنه که این باعث میشه بعد از استفاده از این کارتها برای پرداخت اقساط بیشتر کار کنن و زحمت بکشن و خلاصه همیشه تو قرض باشن که به نظر من از بعضی جنبه ها ذوش مناسبی نباشه از نظر سرمایه گذاری در مسکن و کارای بزرگ درسته متناسب کشور ما نیست به هر حال ممنون از راهنماییهاتون

sheikhali گفت:

درود بر شما دقیقا درست می فرمایید.

علی گفت:

سلام وقتتان بخیر
شما چه کتابی را پیشنهاد میدید که با سیستم مالی و اقتصادی ایران هم سازگاری داشته باشه؟

مجتبی شیخ علی گفت:

سلام، وقت بخیر
متاسفانه کتاب خاصی در این حوزه مطالعه نکردم و نمی شناسم.

سعید گفت:

من امثال شمارو خوب میشناسم شروع میکنید به سرکوب یک کتاب یا محصول و به جاش محصولات خودتونو تبلیغ کنین که مثلا اون بده مال ما خوبه از ما خرید کنید.امثال شماها هزار سال دیگه نمیتونه جای امثال کیوساکی رو بگیره.شما هزاران نکته خوب این کتابو رها کردی چسبیدی به دو سه موردی که تو ایران کاربرد نداره.برو توبه کن و به جای سرکوب این کتاب سعی کن با تلاش خودتو به سطح رابرت کیوساکی برسونی.

مجتبی شیخ علی گفت:

آقا سعید سلام
ممنون بابت نظرت،
دوست من، در این مطلب فقط این کتاب را نقد کردم، اونهم برای ارتباطش با فرهنگ و اقتصاد خودمون،
من هیچ کجای متن توهینی به رابرت کیوساکی نکردم، صرفاً تمرکز کلی مترجم ها و انتشاراتی روی این کتاب و تبلیغ اون بود که این نقدر را نوشتم.
در ضمن، من شغل و تخصصم، موضوع دیگه ای هست و اصلاً در زمینه هوش مالی ادعایی ندارم که بخوام کتاب یا محصول خودم را معرفی کنم.
در ضمن، وقتی در خصوص منابع معتبر در خصوص هوش مالی جستجو می کنیم، این کتاب در صدر منابع نیست.
به زودی این مطلب را ویرایش خواهم کرد و بیشتر توضیح می دهم.
در ضمن هیچ وقت نقد کردن بد نیست، بلکه خوبه و کمک میکنه دید بهتری داشته باشیم (-:

محمد گفت:

اولا در مورد نقد کتاب ممنونم
دوما به نظرم این کتاب، کتابی هست که حتما باید خونده بشه البته مطالب غیر مرتبط هم داره

در ضمن از انتقادپذیری شما و این که طلب منتقد رو منتشر کردین، بسیار شوکه شدم

مجتبی شیخ علی گفت:

سلام
با اینکه کتاب باید خونده بشه، من هم موافقم، این خیلی عالیه که ما کتابهای مختلف و نظرات مختلف را بخونیم و نسبت به اونها آگاه باشیم، همونطور که خودم هم این کتاب را خوندم.
من نظرم را در مورد این کتاب گفتم همانطور که خیلی از دوستان نظر مخالف من دارند.

الهه گفت:

به نظر من نقد کتاب اون هم به این شکل زمانی معنا میدهد که شما مخاطب کتاب باشید. رابرت کیوساکی کتاب را برای ایرانیان ننوشته و اشکالی هم ندارد که تطبیق نداشته باشد. به نظر من باید نقد خود را اینگونه بیان کنید که: اینکه چه مقدار شیوه تجارت رابرت کیوساکی در ایران جواب میدهد نامعلوم و حتی شاید در مواردی ناممکن هست. اما نکته مهم این است که این کتاب میتواند نکات مهمی را در مورد پول و دانش پول و چگونگی نگاه کردن به پول به ما آموزش دهد و…

مجتبی شیخ علی گفت:

درود بر شما

هادی رادمهر گفت:

سلام
در کل نقد تمامی کتابها کاری پسندیده هست. مباحثه بین مردم بر سر موضوعات مختلف، در کشورهای اروپایی خیلی پررنگ تر از کشور ماست. اندیشه افراد با بحث و نقد رشدِ بیشتری داره.
در مورد کتاب مذکور، من نظر مثبتی دارم. غیر از رابرت کیوساکی، نویسنده ای سراغ ندارم که خیلی ساده و شفاف در مورد چهار راهی که افراد درآمدشونو کسب میکنن، اطلاعات بده. کیوساکی، افراد مختلف از لحاظ درآمد رو از دیدگاهِ ذهنیت هاشون تقسیم بندی میکنه و سعی میکنه به خواننده یاد بده چطور مثل یه پولدار به دنیا نگاه کنیم… در مورد ساختار کسب و کار توضیح میده و کمکمون میکنه شغلِ سادمون رو توسط سیستم های کسب و کار، توسعه بدیم. نوشته های رابرت در مجموع از دو بُعد تشکیل میشن. بعد اول نظم دادن به ذهنیت افراد در رابطه با ثروت مادی و بُعد دوم اطلاعاتِ اقتصادِ شخصی…

مجتبی شیخ علی گفت:

خیلی عالی
درست می فرمایید.
این برداشت ها، از دیدگاه افراد انتقال پیدا می کند و همانطور که گفته ام، من صرفاً نظر شخصی خودم را می نویسم و این به معنی این نیست که کتابی مفید نیست. و چه بسا این کتاب برای بسیاری از دوستان، بسیار راهگشا و موثر بوده است.
ممنون از شما که در این بحث شرکت کردید (:

دکتر حسین بالزاده گفت:

باسلام
کتاب فوق عملا خیلی از مباحث کلی اقتصاد در مدیریت را زیر سوال برده، نویسنده سعی در برهم زدن قوانین واقعی حداقل جامعه کنونی و اوضاع و احوالات اقتصادی و بالاخص متد های نوین مدیریت استراتژیک و مبحث swot دارد لذا با مطالعه بخشی از کتاب از نظر بنده، مغایر با اصول اولیه علوم اقتصادی میباشد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

5 × دو =

تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مجتبی شیخ علی است | 1394 طراحی و اجرا : آژانس تبلیغاتی هور

رفتن به بالای صفحه