یکی از مسائل رایج، دروغ در مذاکره و ارتباطات است، میتوانم به جرات بگویم، همه ما حتماً در زندگی و ارتباطات خودمان دروغ گفته ایم و باز به جرات میگویم، همه ما میدانیم و باور داریم که دروغ گفتن خوب نیست.
در زمینه دروغ اگر بخواهیم از فردی نام ببریم، مطمئناً گزینه اول آقای پل اکمن است که گفته میشود حدود ۵۰ سال در این حوزه تحقیق کرده اند، کتاب های ایشان با عنواینی همچون دروغ سرآمد همه بدی ها، چگنه به احساسات دیگران پی ببریم و … در بازار کتاب ایران ترجمه شده و موجود است.
در این مطلب سعی می کنم، مقداری موضوع دروغ را باز کنم.
اگر بخواهیم دروغ را دسته بندی کنیم، می توانیم به دو دسته کلی تقسیم کرد، دروغ های سفید و دروغ های سیاه
دروغ های بی ضرر و دورغ هایی که به دیگران ضرری نمی رساند، این دروغ ها معمولاً بسیار وجود دارد و رایج است و شاید بتوان گفت همه از آن استفاده میکنند.
همه اینها از نوع دروغ های سفید هستند. دروغ های سفید به مخاطب ما آسیبی نمیرسونه و خیلی اوقات نوعی بزرگ نمایی و یا عامیانه تر، خالی بندی است.
دروغ های سفید دو مشکل عمده دارند، مشکل اول، وقتی این دروغ ها زیاد بشه، بخصوص اغراق آمیز کردن صحبت ها، به مرور دیگران، علاوه بر متوجه شدن این دروغ ها(خالی بندی) حرف ها و گفته های ما را جدی نمیگیرند و اهمیتی به حرف های ما نمیدهند.
مشکل دوم، آسیبی است که به خودمان میزنیم. تکرار زیاد دروغ های سفید دیگران را نابود نمی کند بلکه علاوه بر نابودی اعتبار ما، از درون، خود ما را نیز نابود میکند.
دروغی است که به دیگران آسیب می زند. همان دروغ های بزرگی که از بچگی به ما آموخته اند که نگوییم. میزان و بزرگی آسیب تفاوتی نمیکند، گاهاً آسیب کوچکی به فرد مقابل میزنیم و گاه آسیب بزرگ، هردو دروغ سیاه هستند.
داستانکی کوتاه:
مدیر شرکت عصبانی است، به خاطر اشتباهی که معلوم نیست چه کسی آنرا انجام داده است، شرکت به پرداخت ۱۰۰ میلیون خسارت جریمه شده است. در این میان مدیر حسابداری شرکت برای اینکه عصبانیت مدیر را از خود دور کند، به دروغ می گوید: «من فکر می کنم آقای کریمی، کارشناس اداری باعث ایجاد این مشکل شده اند، من دیدم که ایشان هفته پیش مشغول انجام کارهای مربوط به شرکت بود.»
دیدگاهتان را بنویسید