

یکی از سبک های مذاکره، استفاده از قدرت در مذاکره است. گفته می شود، معمولاً فردی که قدرت بیشتری دارد می تواند مذاکره بهتری هم داشته باشد و نتایج بهتری هم بدست آورد.
پس یکی از عوامل تعیین کننده و مهم در مذاکره قدرت است و مذاکره کنندگان حرفه ای می دانند که معمولاً در مذاکره قدرت طرفین یکسان نیست. عوامل مختلفی در ایجاد قدرت در مذاکره نقش دارند که در این مطلب به آنها می پردازیم:
بدون شک فردی که دارای اطلاعات و منابع علمی کافی است، بهتر و سریع تر می تواند استدلال کند، بهتر می تواند توجیه کند و راحت تر می تواند طرف مقابل را به چالش بکشد.
لذا یکی از منابع مهم قدرت در مذاکره، آگاهی و اطلاعات است، به همین خاطر توصیه می شود تا جایی که می توانید پیش از مذاکرات خودتان، در خصوص موضوع اطلاعات داشته باشید و با دست پر وارد فرآیند مذاکره شوید.
از موضوعات مهم که در برنامه ریزی برای مذاکره به آن اشاره می کنند، شناخت آلترناتیوها و همچنین مشخص کردن بتنا یا بهترین گزینه جایگزین برای مذاکره است.
فردی که بتنا مطلوبی دارد می تواند در جایگاه قدرتمندتری در مذاکره قرار بگیرد چرا که قدرت نه گفتن دارد و می تواند بسادگی فرایند مذاکره را به سمتی که می خواهد ببرد.
فردی که در مذاکره محدودیت زمانی ندارد، قدرت بیشتری دارد تا صبر کند و نتیجه مذاکره را آنطور که میخواهد دنبال کند. افرادی که مشکل زمان ندارند راحت تر می توانند فرصت های بهتری را پیدا کنند.
در مقابل فردی که معذوریت و محدودیت زمانی دارد در نقطه ضعف است و گاهاً مجبور است امتیازهایی بدهد تا بتواند معامله و مذاکره را به نتیجه برساند.
فردی که تسلط بر مهارت های مذاکره دارد می داند که چطور مسیر جلسه را هدایت کند و این مهارت برای او یک امتیاز مهم محسوب می شود و لذا این فرد در مذاکره قدرت دارد، چرا که می تواند با تکیه بر مهارت هایی که دارد مذاکره را به سمت نتایج مطلوب سوق دهد.
فردی که در مذاکره از منابع کافی بهره مند است، حال چه منابع انسانی، چه منابع مالی و چه منابع فنی و زیرساختی، از قدرت بیشتری بهره می برد. در مطالب گذشته هم تاکید کردیم که یکی از مواردی که باعث ایجاد قدرت می شود، ثروت و منابع مالی است و این گزینه باعث می شود مذاکره کننده روبرو ناخودآگاه، راحت تر با ما کنار بیاید.
هرچقدر نیاز شما به سرانجام مذاکره کمتر باشد، قدرت بیشتری دارید. وقتی وارد مذاکره ای می شوید که موفقیت یا عدم موفقیت برایتان اهمیتی ندارد، راحت تر و قوی تر با موضوع مواجه می شوید.
تصور کنید وارد مذاکره با یک بیمه گر بیمه عمر شده اید، شما خیلی به این موضوع فکر نمی کنید و اگر بشود از این خدمات استفاده می کنید و اگر هم نشود اتفاق خاصی برای شما نمی افتد. در این مذاکره شما در موقعیت قدرت قرار دارید.
یکی از مواردی که در مذاکره ها رخ می دهد، هزینه است. هر کدام از طرفین مذاکره برای پیشبرد مذاکره و حتی برای انجام آن هزینه می کنند. (هزینه هایی مانند، زمان، نیروی انسانی و …)
هرکدام از طرفین مذاکره که هزینه کمتری را متحمل شود و یا به عبارتی دیگر هزینه ها برای او ناچیز باشد، در موقعیت قدرتمندتری قرار دارد و با آرامش بهتری مذاکره می کند.
2 دیدگاه دربارهٔ «۵ سبک مذاکره با برداشتی از مدل توجه دوگانه (Dual-Concern)»
سلام.خداقوت استاد وممنون از تجاربی که در اختیارمون میزارید
۱یک سوال دارم ؛در مذاکره ای فرض کنیم قیمت پیشنهادی فروشنده ۱۰۰میلیون هست و خریدار یک قیمت پرتاب میکند مثلاً ۱۰میلیون(اما در این معامله در اصل خریدار و پول نقد کسی دیگر است و ایشان واسطه است )بهترین راه برای انجام این معامله چه راهیست؟؟؟؟
سلام
توی مذاکره باید خط قرمز داشته باشید
رفتار اصولی اینجا مهمه و اون اینه که قیمت اصلی خودتون را بگویید و روی این موضع محکم بایستید.
توصیه راجر فیشر این هست که روی اصول و قوانین بایستید و حاضر نباشید زیر بار پیشنهاد غیرمنطقی طرف مقابل بروید