

مارک جوینر (Mark Joyner) در کتاب خودش، پیشنهاد رد نشدنی می گوید مشتری زمانی که می خواهد از شما خریدی انجام دهد، ۴ سوال در ذهن او می گذرد. ( این سوالات میتواند به ما در بهتر شدن مذاکره فروش، کمک کند.)
سوال اول و دوم که کاملاً سوالاتی منطقی هستند که با صحبت در خصوص منطق می توان به آنها پاسخ داد و موضوع چندان دشواری نیست. سوال سوم به موضوع اعتماد بر می گردد که در بخش متقاعدسازی در خصوص آن صحبت می کنیم، زمانی که بتوانیم اعتماد مشتری را جلب کنیم این سوال هم کاملاً حل شده خواهد بود.
مارک جوینر تاکیدش را بر روی سوال آخر می گذارد و می گوید اگر بتوانید به سوال آخر پاسخ درستی بدهید، می توانید به راحتی محصول مشتری را برای خرید محصول متقاعد کنید.
برای اینکه بتوانید به این سوال پاسخ دهید باید بتوانید محصول یا خدمات خودتان را بدرستی معرفی کنید. اینجاست که الگویی به نام FAB می تواند به شما نحوه صحیح معرفی محصول را نشان دهد.
در این الگو سه حالت کلی برای معرفی محصول بیان می شود.
زمانی که صحبت از ویژگی ها می شود، منظور مشخصه های فنی و موارد مرتبط با محصول و خدمات است. مواردی مانند کیفیت، مواد اولیه، تکنولوژی ساخت، قیمت، گارانتی و …
معمولاً فروشنده ها تاکید بیشتر بر روی این بخش دارند، یعنی سعی میکنند ویژگی ها را معرفی کنند و متاسفانه این قسمت تاثیر چندانی بر روی تصمیم مشتری نخواهد داشت، زیرا جذابیتی برای مشتری ندارد.
بعنوان مثال فروشنده یک پاوربانک (شارژر همراه موبایل) می گوید، این پاوربانک ۱۰،۰۰۰ میلی آمپر توان شارژدهی دارد.
یک فروشنده موبایل میگوید: دوربین این گوشی موبایل ۴۸ مگاپیکسل است و ۱۲۸ گیگ هم حافظه داخلی دارد.
تمرین کن: ویژگیهایی که محصول یا خدمات شما دارد را لیست کنید.
زمانی که صحبت از مزیت می شود، منظور آنچیزی است که محصول و خدمات ما دارد اما رقبا ندارند یا ممکن است و ویژگی و پارامتری باشد که یک محصول شما دارد اما محصولات دیگر شما ندارد.
بعنوان مثال فروشنده پاوربانک می گوید، سرعت شارژدهی این پاور دوبرابر مدل های مشابه است.
یا فروشنده موبایل می گوید، قدرت عکسبرداری این گوشی در مدل های مشابه، حدود ۴۰درصد بهتر و بالاتر است.
معرفی مزیت ها به مخاطب نشان می دهد که شما با دیگران چه تفاوتی دارید و این کار کمک می کند مشتری مقایسه بهتری بین محصول شما و دیگران داشته باشد.
تمرین کنید: شما چه مزیت هایی دارید؟
این بخش است که به چهارمین سوالی که در ذهن مشتری می آید پاسخ میدهد، چه چیزی عاید مشتری میشود. در این حالت شما به مخاطب می گویید که محصول شما چه کاری برای او می کند و چه منفعتی برای او دارد. البته مطمئناً می دانید که محصولی که نتواند مشکلی را از مشتری حل کند، فایده ای هم ندارد.
یک مثال قدیمی است که می گوید، مشتری بدنبال خرید مته ۶ میلی متری نیست، بدنبال یک سوراخ ۶ میلی متری است.
یک مثال شبیه همین موضوع در کتاب ایده عالی مستدام، نوشته چیپ و دن هیث است که میگوید، “مشتری هیچ گاه از شما بهترین بذر دنیا را نمی خواهد، او از شما بذری می خواهد که بهترین چمن دنیا را در حیاط خانه اش داشته باشد.”
زمانی که از منفعت صحبت می کنیم دقیقا منظورمان همین است، اینکه محصول شما چه فواید و منفعتی برای مشتری دارد.
نکته: در برخی از متون یا صحبت های برخی از مدرسین، بجای واژه منفعت از واژه مزیت استفاده می شود. نمی توان بصورت قطعی بگوییم که حرف این دوستان اشتباه است، اما واژه های درست این مواردی است که اینجا بیان کرده ایم.
برگردیم به مثال معرفی پاوربانک:
فروشنده می گوید: با توجه به گوشی موبایل شما، این پاوربانک می تواند تا ۴ بار گوشی شما را با سرعت بالا شارژ کند و اینطور تا یک هفته خیالتان راحت خواهد بود.
فروشنده گوشی میتواند بگوید: با این گوشی می توانید عکس های با کیفیتی بگیرید و البته تعداد زیادی عکس هم می توانید در گوشی ذخیره کنید و نگران پر شدن فضای گوشی نباشید.
یک نکته مهم اینجا وجود دارد، در مذاکره فروش، برای بیان منفعت ها باید بدانید مشتری شما چه نیازی دارد و کدام یک از نیازهای او اولویت دارند. وقتی می فهمم مشتری من بدنبال یک گوشی است که بتواند عکس خوبی بگیرد در مورد این منفعت به او می گویم و اگر متوجه شوم مشتری بدنبال گوشی موبایلی هست که حافظه بالایی داشته باشد، مانور من بر روی فضا و حافظه خواهد بود.
اگر بتوانید آنچه مشتری می خواهد را بخوبی معرفی کنید، می توانید بخوبی فرایند فروش را جمع کنید و مهمترین ابزار و روش برای متوجه شدن نیاز مشتریان، گوش دادن دقیق به صحبت های آنها و پرسیدن سوالهای درست است.
تمرین کنید: چه منفعت هایی را می توانید به مشتری معرفی کنید؟
فیلسوف بزرگ، ارسطو، معتقد بود برای متقاعدکردن دیگران، لازم است به سه جنبه توجه کنید، منطق، احساس و شخصیت گوینده. در مذاکره فروش هم همین موضوع صدق میکند.
اگر در مذاکره فروش صرفاً از منافع بگوییم، فقط در خصوص احساس صحبت کرده ایم و این نمی تواند کافی باشد. فرمولی به شما معرفی می کنم که میتواند تاثیر فوق العاده ای برای شما داشته باشد.
ابتدا یک آزمایش را برایتان بگویم.
فردی را به سمت صف کپی در دانشگاه می فرستند، او به افرادی که در صف هستند می گوید: ” میتوانم زودتر کپی بگیرم؟” با این دیالوگ حدود ۶۰ درصد افراد موافقت می کنند که زودتر کپی بگیرد.
در حالت بعدی دیالوگ را کمی تغییر می دهند، او می گوید: ” میتوانم زودتر کپی بگیرم، چون عجله دارم” در این حالت ۹۴ درصد با او موافقت می کنند.
در حالت سوم، فرد می گوید: ” می توانم زودتر کپی بگیرم، چون باید کپی بگیرم” در این حالت هم ۹۳ درصد با او موافقت می کنند.
نتیجه ای که این ازمایش داشت، قدرت متقاعد کنندگی کلمه “چون” است. حال چطور می توانید از این عبارت استفاده کنید؟ یک فرمول به شما معرفی میکنم که می توانید این عبارت را در آن بگنجانید.
برای معرفی محصول یا خدماتتان این فرمول را استفاده کنید.
پاور بانک را با این فرمول معرفی می کنیم:
این پاور بانک می تونه گوشی شما را تا ۴ بار شارژ کنه، چون ۱۰،۰۰۰ میلی آمپر توان شارژدهی داره و البته اینم را هم بگم، سرعت شارژ این مدل دو برابر مدلهای مشابه هست.
برای معرفی گوشی و بیان قدرت دوربین میشه گفت:
با این گوشی می توانید تصاویر فوق العاده ای بگیرید و از عکاسی لذت ببرید، چون دوربین گوشی ۴۸ مگاپیکسل هست.
می توانم به جرات بگویم این مدل معرفی محصول یک روش عالی برای معرفی محصول و یا هر مدل معرفی و بیان دیگری است چرا که ذهن ما معمولاً استدلال هایی را می پذیرد که به یک چرایی پاسخ می دهد.
تصویر: برای متقاعد کردن دیگران، استدلالهایی را بیان کنید که به یک چرایی پاسخ میدهد.
در سال ۱۹۸۲ در یکی از شهرهای آریزونا برای فروش تلویزیونهای کابلی یک کار تحقیقاتی انجام شد. در این تحقیق برای معرفی تلویزیون ها دو مدل دیالوگ تهیه شد که هر دو مرتبط با معرفی منافع بود.
دیالوگی که به گروه اول بیان شد،این بود:
این تلویزیون خدمات و اطلاع رسانی گسترده تری ارائه می کند.
اگر از آن بخوبی استفاده شود می تواند لحظات لذت بخشی را ایجاد کند
و می توان وقت بیشتری را برای تفریح در خانه و کنار خانواده گذراند
دیالوگی که به گروه دوم معرفی شد، این بود:
تصور کنید، این تلویزیون می تواند خدمات سرگرمی و اطلاع رسانی گسترده ای را برایتان فراهم کند.
اگر از آن بخوبی استفاده کنید می تواند لحظات لذت بخشی را برایتان ایجاد کند
به زمانی بیاندیشید که با این تلویزیون می توانید وقت بیشتری را برای تفریح در خانه و کنار خانواده بگذرانید.
زمانی که تلویزیون ها ارائه شدند، ۲۰ درصد گروه اول خرید کردند و از گروه دوم ۴۷ درصد خرید انجام دادند. این آزمایش به سادگی نشان می دهد اگر منافع را شخصی سازی کنید و برای مخاطب بیان کنید، میتوانید احتمال نهایی شدن فروش را بیش از ۲ برابر افزایش دهید.
با توجه به موردی که در بالا گفتم، ارائه منفعتها خوب هست، اما بهتر است منفعتها را شخصی کنید و برای طرف مقابل بگویید، با این کار احتمال فروش محصولات و خدمات شما بالاتر خواهد رفت.
برای اینکه بتوانید منافع را شخصی سازی کنید، کافیست از کلمه شما، جنابعالی، برای شما و واژه هایی که نفر روبرو را خطاب قرار می دهد بیشتر استفاده کنید.
ما اینجا از فروش صحبت کردیم، اما با کمی تامل و تغییر، میتوانید این روش و فرمول را برای مذاکرههای دیگر، مثل مذاکره عاطفی هم استفاده کنید. سعی کنید تمرین کنید و ازهمین امروز این روش را در مذاکرههای خودتان استفاده کنید.
این مطلب در مجله موفقیت نیز چاپ شده است.
20 دیدگاه دربارهٔ «چند نکته در خصوص نامه نگاری و مکاتبات اداری»
سلام استاد .فوق العاده بود .
سلام،بسیار عالی و کاربردی
باسلام
در قسمت نمونه اداری نباید از کلمه بازگشت به نامه ارسالی به جای پیرو استفاده می شد؟
بله می توانید از بازگشت به نامه … هم استفاده کنید
هر دو مورد صحیح است.چون اقدام انجام شده در جواب نامه میباشد می توان بعضا از پیرو استفاده کرد
باسلام
توضیح درباره تفاوت بین عطف و پیرو و بازگشت بسیار مفید بود. ممنون
با سلام
مدیریت محترم نیست بلکه مدیر محترم است
بنابراین به جای مدیریت محترم از مدیر محترم استفاده میشود
سلام. باتوجه به توضیحات ارائه شده فکر کنم نمونه نامه باید به جای پیرو از بازگشت استفاده میشد.
بله می شود از بازگشت به نامه … هم استفاده کنید.
هر دو مورد صحیح است.چون اقدام انجام شده در جواب نامه میباشد می توان بعضا از پیرو استفاده کرد
با سلام
اگر پیرو دو نامه، نامه سومی بزنیم بهتر است بنویسیم:
پیرو نامه های شماره … و شماره …
یا
پیرو نامه شماره … و نامه شماره …
استاد محترم
با سلام و احترام
از مطالب ارائه شده بهره بردم البته بهنظر بنده در نمونه نامه اداری، شایسته است بهعوض کلمه (مدیریت) نوشته شود (مدیر محترم) چون مدیریت در واقع حوزه مدیریت است و از آنجاکه نمی تواند بهعنوان مخاطب قرار گیرد صحیح نیست.همچنین این مهم راجع به کلمه (ریاست) هم مستتر اس.
درود برشما
ممنون از نکته ای که فرمودید
البته در واژه نامه ها، مدیریت را به معنال مدیر بودن هم ترجمه می کنند و البته توجه به عرف هم مهم است. شما وقتی از واژه مدیر محترم استفاده میکنید، ممکن است این حس منتقل شود که احترام کافی نگذاشته ایم اما مدیریت محترم، این حس را منتقل نمی کند. (یه جورایی میشه مثل بفرما و بفرمایید)
وقتی معنای کلمات در عرف و نظر جامعه تغییر میکند، گهگاهی می شود همراهی کرد و از آنها استفاده کرد.
باز هم ممنون از نظر و لطف شما
سلام در ارسال پیام از چارگون میتوان برای گیرندگان غیر اصل رونوشت به کار نبرد وبرای تعداد مشخص گیدنده اصل اسامی را جستجو کرد؟
با سلام و خسته نباشید
اشاره حضرتعالی به موضوع عرف به طور کل بجاست ولی در مواقعی که بشود موارد صحیح را جایگزین نمود باید تلاش کنیم ، مورد صحیح را بکار ببریم به ویژه اینکه کلمه “محترم” برای فرد بکار می رود نه مکان. بنابراین بهتر است بجای مدیریت محترم از مدیر محترم… و بجای ریاست محترم از رئیس محترم … استفاده شود.
سلام و درود برشما
نکته ای که فرمودید کاملاً بجا و صحیح است.
بهتر است اینگونه که شما بیان کردید نوشته شود.
با درود و ادب
مطالب بسیار عالی بود.
ولی بنده با مواردی در نامه نگاری به شدت مخالف هستم و هرگز واژه هایی را در نامه نگاری های خود استفاده نمی نمایم.
نامه یک سند رسمی می باشد، بنابر این خواهشی در نامه وجود ندارد.
از آنجا که بیشتر نامه نگاری ها در سازمان ها و یا بین سازمانی صورت می گیرد، همواره قوانینی وجود داشته که تمام افراد ملزم به رعایت آن ها می باشند، در نتیجه هر کس موظف به رعایت و اجرای قوانین است، پس خواهشی وجود ندارد، حتی برای مقام بالاتر از خود.
در این رابطه چنانچه کارمندان بنده از این واژه ها در نامه های خود استفاده نمایند، نامه آن ها عودت داده شده و درخواست ویرایش بر مبنای کرامت انسانی و پرهیز از تحقر و تکثر می گردد.
همچنین واژه زشت و اشتباه “استحضار” را درک نمی کنم.
وقتی واژه های زیبای فارسی “آگاه یا آگاهی” وجود دارد، چرا باید با واژه سخت بکار برد و اساس این پاچه خواری چرا باید گسترده و رواج یابد. حتی اگر مخاطب بالا دستی باشد.
به اساتید محترم ادبیات پیشنهاد می گردد به جای ترویج واژه ها و اصطلاحات مرسوم و اشتباه، به فرهنگ سازی و آموزش واژه های سنگین و فارسی همت گمارند. (چرا سلام؟ چرا درود نه؟؟؟)
نگاهی به نامه های شصت- هفتاد سال گذشته، علاوه بر فرح بخشی، غرور و بزرگی زبان فارسی را صد چندان می نماید.
پایدار باشید، رک گوی همیشگی میرعماد قربانیان
درود بر شما
ممنون
استفاده از واژه ..دستور فرمایند..به جای واژه .دستور فرمایید ..صحیح است یاغلط….
عالی