

یکی از موضوعات مهم در مذاکره، امتیاز است، ما در مذاکره هایمان امتیاز می دهیم و امتیاز می گیریم. بعنوان مثال در یک مذاکره فروش، فروشنده می خواهد جنسش را بفروشد و خریدار می خواهد در قبال پولی که می دهد جنسی را بدست آورد، هر دو اینها امتیازی را میدهند تا امتیازی دریافت کنند. فروشنده امتیاز (محصولش) می دهد تا یک امتیاز از خریدار (پول) دریافت کند.
امتیاز جنبه های دیگری هم دارد، مانند تخفیف ها، موعد تحویل و ….
نکته مهم اینجاست که همه ما دوست داریم در مذاکره امتیاز کمتری بدهیم و امتیاز بیشتری دریافت کنیم یا بهتر بگویم، دوست داریم امتیاز های بهتری را معامله کنیم.
در این مطلب می خواهم چند نکته مهم را در امتیاز دهی هنگام مذاکره برای شما بگویم تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید.
گاهاً دیده می شود برخی از مذاکره کننده ها مدام به دنبال امتیاز گرفتن هستند و زمانی که صحبت از امتیاز دادن آنها می شود، به هیچ وجه حاضر به امتیاز دادن نیستند، نه حاضرند تخفیف بدهند، نه می خواهند در تحویل محصول کاری بکنند و نه بهبودی در شرایط دریافت پول، با این کار آنها طرف مقابل را در فشار و تنگنا قرار می دهند و این کار باعث می شود، مخاطب به مرور نسبت به او گارد دفاعی بگیرد و حتی ممکن است معامله و مذاکره ناموفق خاتمه یابد.
هیچگاه همه امتیاز ها را در ابتدای مذاکره رو نکنید، این یکی از اشتباه های بزرگ فروشنده ها و مذاکره کننده های آماتور است،
همان ابتدا می گویند: ” ۱۵% به شما تخفیف می دهیم، حمل و نقل هم با خودمان، مبلغ را هم هر طور دوست داشتید پرداخت کنید.”
این روشی کاملاً اشتباه است. پیشنهاد می شود، مقداری صبر کنید تا مخاطب شما صحبت کند، ببینید اصلا او بدنبال چه امتیاز هایی هست، اصلاً شاید او به ۵% تخفیف راضی باشد، چرا باید ۱۵% تخفیف بدهید، شاید مشتری و مخاطب مذاکره اصلاً از شما تحویل بار نخواهد، شاید مخاطب مذاکره دوست داشته باشد شما به اوامتیاز دیگری مانند بسته بندی خاص یا آموزش در فروش بدهید. پس ترجیحاً صبر کنید مخاطب شما در مذاکره صحبت کند.
معمولا می گویند نفر اول در مذاکره، شروع کننده و خط دهنده مذاکره هست و نفر دوم تعیین کننده نتیجه مذاکره. به همین خاطر معمولاً پیشنهاد می شود که در مذاکره شما نفر دومی باشید که حرف می زنید، امتیاز می دهید و صحبت می کنید.
زمانی که در مذاکره نفر دوم هستید، مخاطب صحبت هایش، خواسته هایش و امتیازهای اولیه را داده است و شما می توانید با استراتژی بهتر و با دست پر با او مذاکره کنید. (مانند مثالی که در پاراگراف قبلی گفتم)
البته توصیه می شود در برخی مواقع نفر دوم نباشید و شما شروع کننده مذاکره باشید،
یک حالت زمانی است که مخاطب مذاکره هیچ اطلاعاتی در خصوص قوانین و موارد تخصصی سازمان شما و صنف شما ندارد، در این مواقع ممکن است پیشنهاد و خواسته ای غیر معقول بدهد و روند مذاکره شما پیچیده شده و بهم بریزد. بعنوان مثال فرض کنید قرار است با فردی برای همکاری مشترک تفاهم نامه ای بنویسید. و براساس آن مخاطب شما، برای کار شما که در حوزه نرم افزارهای صنعتی است، بازاریابی انجام بدهد. او تا بحال این کار را انجام نداده است و شما با او وارد مذاکره می شوید و با این تصور که باید نفر دوم در مذاکره باشید، به او می گویید، به نظرتان چند درصد حق بازاریابی برای شما خوب است؟ مخاطبتان کمی فکر می کند و می گوید ۳۰% . در صورتی که در صنف شما حق بازاریابی حداکثر ۸% است، اما زمانی که او این را می گوید، کار بسیار سختی است که بتوانید عدد ۳۰% را به ۸% کاهش دهید.
حالت بعدی زمانی است که شما سازمانی قدرتمند دارید، در این مواقع نیز برای نشان دادن قدرت خودتان و اینکه برای همه چیز برنامه ریزی دارید، همان ابتدا و با قدرت مواضع و پیشنهادهای خودتان را مطرح می کنید.
یکی از ترفندهای مذاکره کننده های حرفه ای، سکوت در مذاکره هست. آنها زمانی که شما امتیازی می دهید سکوت می کنند، سکوت آنها باعث می شود شما تصور کنید که او از امتیاز شما خوشش نیامده و دلخور شده است، به همین خاطر مجدد امتیاز می دهید، و این کار ممکن است تا چندین امتیاز تکرار شود.
اجازه بدهید مثالی بزنم، فرض کنید می خواهید خانه ای را به یکی از دوستانتان بفروشید، به او می گویید: ” خانه ۱۵۰ میلیون قیمت کارشناسی شده است، اما شما ۱۰ میلیون آن را ندهید.” دوستتان مقداری سکوت می کند (شاید در سکوتش دارد به قیمت و تخفیف فکر می کند) در این زمان که شما با سکوت او در مذاکره مواجه می شوید ممکن است بگویید : خیلی خوب، ۵ میلیون دیگر را هم نده.اگر سکوت ادامه پیدا کند ممکن باز هم تخفیف بدهید و همه هزینه های محضر و بنام زدن خانه را هم کامل بپذیرید.
مراقب باشید، در وهله اول در دام سکوت در مذاکره گرفتار نشوید و در مرحله دوم به هیچ وجه پشت سر هم در مذاکره امتیاز ندهید، همواره پس از یک امتیاز که می دهید صبر کنید تا از طرف مقابلتان در مذاکره هم امتیاز دریافت کنید.
جهت مطالعه بخش دوم این مطلب کلیک نمایید
13 دیدگاه دربارهٔ «نقدی بر کتاب پدر پولدار پدر بی پول اثر رابرت کیوساکی»
عرض سلام خدمت جناب شیخ علی این کتاب و من خواندم بعضی چیزها رو درست میگه اینکه مردم پولی که بدست میارن سریع خرج میکنن و خودشونو میندازن تو قرض به جای اینکه با پول سرمایه گذاری کنن بعد با سود سرمایه گذاری چیزی بخرن. جدیدا قرار کارتهای اعتباری که تواین کتاب ذکر کرده در کشور ما هم رواج پیدا کنه که این باعث میشه بعد از استفاده از این کارتها برای پرداخت اقساط بیشتر کار کنن و زحمت بکشن و خلاصه همیشه تو قرض باشن که به نظر من از بعضی جنبه ها ذوش مناسبی نباشه از نظر سرمایه گذاری در مسکن و کارای بزرگ درسته متناسب کشور ما نیست به هر حال ممنون از راهنماییهاتون
درود بر شما دقیقا درست می فرمایید.
سلام وقتتان بخیر
شما چه کتابی را پیشنهاد میدید که با سیستم مالی و اقتصادی ایران هم سازگاری داشته باشه؟
سلام، وقت بخیر
متاسفانه کتاب خاصی در این حوزه مطالعه نکردم و نمی شناسم.
من امثال شمارو خوب میشناسم شروع میکنید به سرکوب یک کتاب یا محصول و به جاش محصولات خودتونو تبلیغ کنین که مثلا اون بده مال ما خوبه از ما خرید کنید.امثال شماها هزار سال دیگه نمیتونه جای امثال کیوساکی رو بگیره.شما هزاران نکته خوب این کتابو رها کردی چسبیدی به دو سه موردی که تو ایران کاربرد نداره.برو توبه کن و به جای سرکوب این کتاب سعی کن با تلاش خودتو به سطح رابرت کیوساکی برسونی.
آقا سعید سلام
ممنون بابت نظرت،
دوست من، در این مطلب فقط این کتاب را نقد کردم، اونهم برای ارتباطش با فرهنگ و اقتصاد خودمون،
من هیچ کجای متن توهینی به رابرت کیوساکی نکردم، صرفاً تمرکز کلی مترجم ها و انتشاراتی روی این کتاب و تبلیغ اون بود که این نقدر را نوشتم.
در ضمن، من شغل و تخصصم، موضوع دیگه ای هست و اصلاً در زمینه هوش مالی ادعایی ندارم که بخوام کتاب یا محصول خودم را معرفی کنم.
در ضمن، وقتی در خصوص منابع معتبر در خصوص هوش مالی جستجو می کنیم، این کتاب در صدر منابع نیست.
به زودی این مطلب را ویرایش خواهم کرد و بیشتر توضیح می دهم.
در ضمن هیچ وقت نقد کردن بد نیست، بلکه خوبه و کمک میکنه دید بهتری داشته باشیم (-:
اولا در مورد نقد کتاب ممنونم
دوما به نظرم این کتاب، کتابی هست که حتما باید خونده بشه البته مطالب غیر مرتبط هم داره
در ضمن از انتقادپذیری شما و این که طلب منتقد رو منتشر کردین، بسیار شوکه شدم
سلام
با اینکه کتاب باید خونده بشه، من هم موافقم، این خیلی عالیه که ما کتابهای مختلف و نظرات مختلف را بخونیم و نسبت به اونها آگاه باشیم، همونطور که خودم هم این کتاب را خوندم.
من نظرم را در مورد این کتاب گفتم همانطور که خیلی از دوستان نظر مخالف من دارند.
به نظر من نقد کتاب اون هم به این شکل زمانی معنا میدهد که شما مخاطب کتاب باشید. رابرت کیوساکی کتاب را برای ایرانیان ننوشته و اشکالی هم ندارد که تطبیق نداشته باشد. به نظر من باید نقد خود را اینگونه بیان کنید که: اینکه چه مقدار شیوه تجارت رابرت کیوساکی در ایران جواب میدهد نامعلوم و حتی شاید در مواردی ناممکن هست. اما نکته مهم این است که این کتاب میتواند نکات مهمی را در مورد پول و دانش پول و چگونگی نگاه کردن به پول به ما آموزش دهد و…
درود بر شما
سلام
در کل نقد تمامی کتابها کاری پسندیده هست. مباحثه بین مردم بر سر موضوعات مختلف، در کشورهای اروپایی خیلی پررنگ تر از کشور ماست. اندیشه افراد با بحث و نقد رشدِ بیشتری داره.
در مورد کتاب مذکور، من نظر مثبتی دارم. غیر از رابرت کیوساکی، نویسنده ای سراغ ندارم که خیلی ساده و شفاف در مورد چهار راهی که افراد درآمدشونو کسب میکنن، اطلاعات بده. کیوساکی، افراد مختلف از لحاظ درآمد رو از دیدگاهِ ذهنیت هاشون تقسیم بندی میکنه و سعی میکنه به خواننده یاد بده چطور مثل یه پولدار به دنیا نگاه کنیم… در مورد ساختار کسب و کار توضیح میده و کمکمون میکنه شغلِ سادمون رو توسط سیستم های کسب و کار، توسعه بدیم. نوشته های رابرت در مجموع از دو بُعد تشکیل میشن. بعد اول نظم دادن به ذهنیت افراد در رابطه با ثروت مادی و بُعد دوم اطلاعاتِ اقتصادِ شخصی…
خیلی عالی
درست می فرمایید.
این برداشت ها، از دیدگاه افراد انتقال پیدا می کند و همانطور که گفته ام، من صرفاً نظر شخصی خودم را می نویسم و این به معنی این نیست که کتابی مفید نیست. و چه بسا این کتاب برای بسیاری از دوستان، بسیار راهگشا و موثر بوده است.
ممنون از شما که در این بحث شرکت کردید (:
باسلام
کتاب فوق عملا خیلی از مباحث کلی اقتصاد در مدیریت را زیر سوال برده، نویسنده سعی در برهم زدن قوانین واقعی حداقل جامعه کنونی و اوضاع و احوالات اقتصادی و بالاخص متد های نوین مدیریت استراتژیک و مبحث swot دارد لذا با مطالعه بخشی از کتاب از نظر بنده، مغایر با اصول اولیه علوم اقتصادی میباشد