در این مطلب می خواهم تعریفی در خصوص مشتری برای شما ارائه کنم، شاید این تعریف نسبت به تعاریفی که قبلا شنیده اید کمی متفاوت باشد.
در اصول مشتری مداری و همچنین ارتباطات ما به هر فردی که با او در ارتباط هستیم مشتری می گوییم.
با توجه به این تعریف این ارتباط هم می تواند فردی باشد و هم سازمانی، زمانی که صحبت از ارتباط با فرد دیگری می شود در نگاه کلان آن می توان گفت تقریبا تمام افرادی که ما با آنها در ارتباط هستیم به نوعی مشتری ما محسوب می شوند. افرادی مانند پدر و مادر، خواهر و برادر، همسرو فرزند، مدیرو کارمند، همکار و دوست و ….
اگر با این دید به تعریف مشتری نگاه کنیم و بخواهیم اصول مشتری مداری و مشتری نوازی را رعایت کنیم، مطمئنا دنیای ما جای بسیار بهتری خواهد شد.
اما این تعریف را با نگاه محدودتر به کسب وکار مرور می کنیم، در کسب و کارها می توان مشتری ها را به سه گروه تقسیم کرد.
برای این دسته تعاریف زیادی وجود دارد، بعنوان مثال همان مشتری های سازمان که در ازاء ارائه محصولات به ما پول می دهند یا کسانی که می توانند از ما خرید کنند (بالقوه و بالفعل)، مطمئنا شما هم تعاریف مختلفی را می توانید درباره مشتری های بیرونی بگویید، اما بهرحال برهمه ما مشخص است که مشتری بیرونی کیست.
این مشتریان افراد درون سازمان هستند، همان کارکنان و مدیران. اگر تعریف ارائه شده از مشتری را به یاد بیاورید ، گفته بودیم تمام کسانی که با آنها در ارتباطیم، پس در سازمان هم مدیر مشتری کارکنان است و کارکنان مشتریان مدیر. البته در خصوص مشتریان درون سازمان بیشتری کارکنان را مثال می زنیم که مدیریت باید توجه ویژه ای به آنها داشته باشد.
این دسته مشتریان برای برخی از سازمانها است، نمایندگی های یک شرکت را در این دسته از مشتری ها می بینیم، افرادی که واسطه ما و مشتری نهایی است، یقیناً هر چه رضایت آنها از ما و سازمان ما بیشتر باشد ، محصولات ما را بهتر می فروشند.
در این مطلب ۳ دسته از مشتریان را معرفی کردم، در مطالب بعدی در خصوص مشتری مداری و اصول آن برای شما خواهم نوشت (برای مطالعه کلیک نمایید )
یک پاسخ به «سه اصل متقاعدسازی ارسطو»
عالی بود