استفاده از قدرت در مذاکره شامل استفاده از فشارهای روانی، رفتاری و فیزیکی در مواجهه با طرف مقابل است. از قدرت باید به صورت مسئولانه استفاده شود:
قبل از هر چیز، این را بگویم که من استفاده از قدرت فیزیکی را در هیچ شرایطی تجویز نمی کنم (مگر آنکه بحث دفاع شخصی مطرح باشد!).
اما در زندگی هر یک از ما، مواقعی وجود دارد که استفاده از فشار رفتاری یا روانی توجیه پذیر است. تنها انگیزه ای که استفاده از قدرت را در مذاکره توجیه می کند، خارج کردن طرف مقابل از یک موقعیت و موضع غیر منطقی است.
به عنوان مثال، ممکن است وقتی احساس کردید که روند یک مذاکره، بسیار طولانی و فرسایشی شده ، چمدان خود را جمع کرده و در همان حال بگویید: «این آخرین پیشنهاد من است». چنین حرکتی در واقع مثالی از بکارگیری ابزار قدرت در مذاکره است و معمولا زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که از اثربخشی همه ابزارهای دیگر در مذاکره ناامید شده اید.
پس در مورد استفاده از قدرت در مذاکره به طرو جدی فکر کنید. ابزارهای قدرت، مانند غول چراغ جادو هستند که به سادگی از چراغ بیرون می آیند، اما جمع کردن آنها و بازگشت به شرایط عادی، مهارتی مستقل و به مراتب سخت تر می طلبد.
آخرین نکته که باید به یاد داشت این است که انسان ها، پس از تسلیم شدن در برابر دیگری، احساس شرمندگی، از دست دادن آبرو و شکست خوردن می کنند. برای جبران این احساس، زمانی که طرف مقابل در برابر به کارگیری قدرت از سوی شما تسلیم شد، باید از ابزارهای حفظ آبرو و بازیابی آبرو استفاده کرده و اعتبار طرف مقابل را مجدداً برای وی احیا کنید.
متن فوق برگرفته از کتاب ۵۳ اصل مذاکره نوشته لیگ تامپسون است
دیدگاهتان را بنویسید