وقتی صبحت از تعارض می شود ذهن ما سریعاً به این سمت می رود که تعارض یک موضوع منفی است و فقط جنبه های منفی دارد. بهرحال زمانی که با فردی دچار تعارض می شویم بین خواسته های ما و خواسته های او تضادی وجود دارد، بعنوان مثال من می خواهم حقوقم ۲۰% افزایش پیدا کند اما مدیرم در نظر دارد ۱۰% افزایش را بر روی حقوقم اعمال کند. این یک تعارض است.
اما در کنار همه جنبه های منفی، تعارض جنبه های مثبت هم دارد که در این مطلب می خواهیم به جنبه های مثبت آن بپردازیم. (موارد بیان شده برداشتی از کتاب مذاکره لوییکی و ساندرز است.)
زمانی که تعارض بوجود می آید، اعضای تیم، کارکنان سازمان یا طرفین تعارض، برای حل مسئله و تضادی که بین آنها ایجاد شده، سعی می کنند توانمندتر شوند و بدنبال راهکار بگردند.همین موضوع باعث می شود افراد به سمت حل مسئله گام بردارند و مشوقی است برای پرداختن به مسائل اصلی سازمان یا ارتباط.
زمانی که تعارض در سازمان بوجود می آید، می تواند به دنبال خودش مشکلات سازمان را مشخص کند و این موضوع کمک می کند تا رویه ها، انتصاب ها و یا بودجه های مالی اصلاح شود.بعنوان مثال در سازمانی مدیر جدیدی بکار گمارده شد، این مدیر هرروز با یکی از کارکنان تنش داشت و همین موضوع سبب شد که او سازمان را ترک کند، همین تعارض ها باعث شد، مدیریت ارشد در انتخاب مدیرداخلی بعدی، حساسیت های بیشتری را بخرج بدهد و انتخاب بهتری داشته باشد.
تعارض می تواند کمک کند روابط تقویت شود. تعارض و تضاد یک تمرین است برای ما، که بتوانیم کنترل بر روی هیجانات خودمان را بهتر کنیم. در مواجهه با تعارض باید یاد بگیریم که با رعایت اخلاق با طرف مقابل گفتگو کنیم و بدنبال حل مسئله باشیم. تعارض به ما کمک می کند که هم خودمان و هم دیگران را بهتر بشناسیم، اینکه چه رفتارهایی باعث عصبانیت من یا فرد مقابل می شود و در قبال ان چه کاری باید انجام بدهم تا این رفتارهای مخرب کنترل شوند. تا زمانی که تعارض شکل نگیرد، روابط مبهم خواهد بود.
تعارض بین افراد سرزندگی و حس بیداری می دهد. اگر تعارضی وجود نداشته باشد همه چیز آرام و یکنواخت خواهد بود. تعارض باعث ایجاد گفتگو می شود و همین موضوع باعث ایجاد رشد و موفقیت در فرد و یا سازمان می شود.
مطمئناً این موارد برخی از ویژگی های مثبت تعارض است و ویژگی های مثبت دیگری شبیه به این موارد برای تعارض وجود دارد. پس به تعارض با جنبه مثبت تری نگاه کنیم، باید یادمان باشد که تعارض را مدیریت کنیم و از اجزای سازنده آن استفاده کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید