کتاب چگونه باهمه کس، همه جا، همه وقت صحبت کنیم را در یک فروشگاه کتاب و بخاطر اسمش و البته نگاهی که به فهرست کتاب انداختم، خرید کردم.

در این مطلب نگاهی به این کتاب خواهیم انداخت.

نقاط قوت کتاب: این کتاب تقریباً با بیانی ساده ارائه شده است.

در برخی از فصل های نکاتی اشاره شده است که می تواند کابردی و مفید باشد، همچنین تعدادی جملات از زبان افراد شناخته شده دارد که باز جالب است. بعنوان مثال:

جمله ای از جیم بی شاب: “کسانی کفر آدم را در می آورند که حال و احوال تو را می پرسند، ولی اصلاً به جوابت گوش نمی دهند.”

نظر شخصی من در مورد کتاب

این کتاب نوشته لاری کینگ مجری و گوینده رادیو است و در این کتاب تقریباً از هر موضوعی سخن گفته است. از آداب سخن گفتن و سخنرانی کردن تا اصولی که یک مجری رادیو باید رعایت کند.

کتاب حاوی نکات خوبی هست اما بنظرم حاشیه های زیادی که نویسنده در متن داشته و اینکه در برخی موارد بیش از حد از خودش تعریف کرده و موضوع کتاب را به سمت گویندگی رادیو سوق داده، کتاب را جذاب نمی کند.

مشکل دیگر این کتاب هم این است که مانند بسیاری از کتاب های حوزه فن بیان و ارتباطات کلامی، راه خودش را به سمت سخنرانی کج کرده است، گویی نویسنده این کتاب ها یا تفاوت فن بیان و سخنرانی را نمی دانند یا مطلب به اندازه کافی برای ادامه موضوع فن بیان نداشته اند.

متاسفانه پس چند روز که صفحات این کتاب را ورق می زدم، رغبتی به تمام کردن کتاب نداشتم، چرا که هرچه به انتهای کتاب نزدیک می شدم، از جذابیت موضوع کاسته میشد.

البته در انتها این کتاب را به دوستانی که بدنبال انبوه خوانی در حوزه فن بیان و ارتباطات کلامی هستند، توصیه می کنم، این کتاب را هم ورق بزنند.

بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:

قسمتی از فصل نهم: چگونه می تواند سخنرانی کرد

من تجربه دیگری در میامی دارم که درست برعکس تجربه قبلی من بود. برای میزبانان من أصلا مهم نبود که درباره چه موضوعی صحبت می کنم، فقط باید سخنرانی میکردم.
این ماجرا هم با تلفنی به ایستگاه رادیو شروع شد. یکی از همکاران من تلفن را برداشت و گفت: لاری تو را می خواهند
گوشی را برداشتم و گفتم الو. و این تنها کلمه ای بود که که بر زبان آوردم.
صدایی از آن طرف گوشی گفت: کینگ بوم بوم گیورنو. سوم نوامبر، سالن اجتماعات شهر، یک شام خیریه. خواننده سرجیوفرانچی است. شما مجری هستید. کراوات سیاه. ساعت هشت.
وقتی چند ماه بعد آنجا رسیدم، بوم بوم با لبخندی بر لب با من سلام و علیک کرد و گفت: خیلی خوشحالم که آمدید.
من پشت صحنه از سرجیو پرسیدم: سرجیو تو چطور اینجا آمدی؟ او گفت: یک نفر به نام بوم بوم گیورنو به من زنگ زد.
بعد بوم بوم دستورالعمل های خاصی به من داد. خوب پسر، برو روی صحنه بیست دقیقه وقت داری
بعد سرجیو را روی صحنه بیاور. چراغهای سالن را هم روشن نکن. – چرا من باید چراغها را روشن کنم؟ – این کار را نکن. چون رقبای زیادی بین جمعیت هستند. به منظور شما از رقیب چیست؟
– آنجا افرادی از صنعت روغن زیتون، ماکارونی و مأموران FBI حضور دارند، بگذار | که همه جا تاریک باشد.
من بیست دقیقه سخنرانی خود را کردم. موجب کمی خنده و شعف شدم و بعد متر جیو را روی صحنه اوردم و نشستم. در پایان مراسم وقتی داشتم به طرف ماشینم  می رفتم، بوم بوم به من رسید و گفت: هی پسر، کارت خیلی عالی بود.

گفتم: متشکرم

او دوباره گفت: جدی گفتم، کارت عالی بود.

من هم دوباره از او تشکر کردم.

بعد او گفت:: ما مدیون تو هستیم .

این مطلب را هم بخوانید: شیوه های تمرین سخنرانی از زبان آماندا ویکرز

قسمتی از فصل اول: خوب صحبت کنیم

دستورالعمل های دیگری برای موفقیت
نگرش صحیح معنی میل به صحبت کردن حتی زمانی که شاید به نظر ناخوشایند برسد، اصل اساسی دیگری برای خوب صحبت کردن است. بعد از آن وضعیت ناخوشایند در ایستگاه رادیویی میامی، من به این نتیجه رسیدم. وقتی توانستم بر ترس خود از میکروفون غلبه کنم، با خود عهد کردم که همیشه دو نکته را به خاطر داشته باشم
۱- همچنان در این حرفه باقی بمانم

۲-  با تمرین بسیار، توانایی صحبت کردن خود را بهبود بخشم.
آن موقع چه کار می کردم؟ همه کار. برنامه صبح را اجرا می کردم، گزارش هواشناسی میگفتم، برنامه ورزشی بعداز ظهر را گزارش می کردم، برنامه های اقتصادی داشتم، اگر کسی بیمار می شد و یا به مرخصی می رفت، داوطلب میشدم و به جای او اضافه کاری هم می کردم. برای هرچه بیشتر صحبت کردن در رادیو از هر فرصتی استفاده می کردم. هدف من اجرای رادیویی و موفقیت در این حرفه بود، پس به خودم گفتم، من هم درست همان کاری را می کنم که تدویلیامز، بازیکن مشهور، در هنگام ضرورت انجام می داد. من هم بیشتر تمرین چوب زدن میکنم
شما هم می توانید برای حرف زدن تمرین کنید.
علاوه بر استفاده از کتابها و فیلم های ویدیویی برای چگونه صحبت کردن، خودتان میتوانید کارهای بسیاری انجام دهید. می توانید در خانه با خودتان بلند بلند حرف بزنید
من این کار را می کنم، نه زیاد، البته باید اضافه کنم گاهی.